گاهنامه

شب تاریک وبیم موج وگردابی چنین حائل / کجادانند حال ماسبکباران ساحل ها

گاهنامه

شب تاریک وبیم موج وگردابی چنین حائل / کجادانند حال ماسبکباران ساحل ها

دلم تنگ است.......... سهیک

دل تنگم ......

دل تنگ......... از راه های دور

ازدیدن شب.... ازسیاهی

چشمانم را هاله ای از تیرگی درخود گرفته

می بینم اما ....... تار

کم کم باید عادت کنم

به این رسم روزگار..

نظرات 1 + ارسال نظر
فرداد 25 تیر 1387 ساعت 05:43 ق.ظ http://www.ablimu.persianblog.ir

میبینم اما تار !
...
مثل همیشه گیرا و راحت.
دوست نازنین و استاد گرامی ام سهیک.
دست به شمشیری آهیخته داری که نه زنگ میزند و نه بیگناه را گردن.
دیر به دیر میآیم ولی زود به زود یادت میکنم دوست خوبم.
گیر کرده ایم لای چرخ و دندهء رسم های روزگار !
دوستت دارم.

فرداد جان درود.....

شمالطف داری

ارادتمندم......

دوستدار همیشگی واراتمند شما

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد