گاهنامه

شب تاریک وبیم موج وگردابی چنین حائل / کجادانند حال ماسبکباران ساحل ها

گاهنامه

شب تاریک وبیم موج وگردابی چنین حائل / کجادانند حال ماسبکباران ساحل ها

کسی نخواهد آمد................ سهیک

کسی دردوست دست هانیست 

به دنبال که می گردی 

ای سرخورده از بیحوصلگی 

هیچ کس درراه نیست 

هیچ سواری از دور نخواهد آمد 

هرکه گفت  به فریب تو آمده است 

تا درخماری یک انتظار بیهوده 

ذهن وهوش وهستی ات را برباید 

همه کس توهستی ـ پیام درذهن توست 

وفرماندار این کشتی دردریای مواج تویی 

دربالا وآسمان و آنسوی کوه ـ هیچکس نیست 

بخود آ ـ بیدارشو ـ بخروش ـ فریاد شو 

بگومنم هم خدا وهم ناخدا دراین اقیانوس بیکران 

منم ـ که می اندیشم ـ می بینم ـ گوش می کنم ـ 

منم که روز وشب وفرادی خودرا می سازم 

بخود آی ای فرورفته درسیاهی شب مکار 

هیچ کس درراه نیست

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد