گاهنامه

شب تاریک وبیم موج وگردابی چنین حائل / کجادانند حال ماسبکباران ساحل ها

گاهنامه

شب تاریک وبیم موج وگردابی چنین حائل / کجادانند حال ماسبکباران ساحل ها

شعری از رضا مقصدی...

شعری ازرضا مقصدی...........

قیام قامت این باغ راتماشا کن....

درون سینه ما عشق راتماشاکن

بیا دوباره تو باآیئنه مدارا کن

سلام ساحل مارا به موج ها برسان

مرا ترانه سرای صدای دریا کن

بیا ترانه ی تابان صبح پنجره را

سرود رود غم آلود جنجره ها کن

که گفته است گم گشته است عاطفه ام ؟

مرا میان غزلهای ناب پیدا کن

ببین طنین صدای صمیمی مارا

دری برای صداهای تازه تر واکن

اگر به شاخه ما برف های بهمن ریخت

شکوفه های فروبسته راشکوفاکن

من از سلاله دلبستگان بارانم

به جان تشنه من جشن آب برپاکن

شمال از نفس واژگان من سبز است

تو رمز وراز مرا پیش برگ افشاکن

شبانه منتظر آفتاب صبحدمم

برای من سفر نور را مهیا کن

سرسپیده فردای ما سلامت باد

دل متین مرا میزبان رویا کن

مگو به داس سخن گفته اند با گل یاس

قیام قامت این باغ راتماشا کن

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد