گاهنامه

شب تاریک وبیم موج وگردابی چنین حائل / کجادانند حال ماسبکباران ساحل ها

گاهنامه

شب تاریک وبیم موج وگردابی چنین حائل / کجادانند حال ماسبکباران ساحل ها

ازعشق سخن نگو وقتی عاشق نیستی ......... سهیک

ازعشق سخن نگو

عاشق نیستی

گرعاشق بودی ازدیدن یک گل سرمست می شدی

نمی دانی که عشق چیست

گر می دانستی شورهمیشگی لبخند وخاطره را

با یک سرک کشیدن به شهرهوس تاخت نمی زدی

عاشق نیستی

عاشقی ماندگاری است

رویاهای خاطرات خوش

مزه مزه کردن لحظه های ثبت شده درروان

که تا ژرفنای هستی ریشه کرده اند

نه عاشقی ونه می دانی عشق چیست

وگرنه به اندکی یادمان خوش

دلخوش می کردی

پرچم برافراشته درباد

درهم می پیچد

عمرچراغ دریایی سالهای سال است

ازعشق سخن نگو..... خاطرات فروریخته اند


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد