گاهنامه

شب تاریک وبیم موج وگردابی چنین حائل / کجادانند حال ماسبکباران ساحل ها

گاهنامه

شب تاریک وبیم موج وگردابی چنین حائل / کجادانند حال ماسبکباران ساحل ها

گاهنامه ............ سهیک

گاهنامه 

تقویم من پرشده است 

یاداشت های نیمه نوشته 

نشان از بی حوصلگی دارد 

نوشته ام وخط زده ام 

خوانا نیست 

نمی دانم درآن روزها درکجا بوده ام 

هرچه هست _ دفتر روبه کهنگی وپوسیدگی دارد 

وواژه ها از آن گریخته اند 

وسالها راباخود برده اند 

دفترم خالی نیست

اما خوانا هم نیست 

من دردفتر زمانه خویش گم شده ام 

آیا فردا روز دیگری است ؟

نمی دانم _ باید از رختخواب بیرون ایم

شاید روز تازه ای باشد _ شاید