گاهنامه

شب تاریک وبیم موج وگردابی چنین حائل / کجادانند حال ماسبکباران ساحل ها

گاهنامه

شب تاریک وبیم موج وگردابی چنین حائل / کجادانند حال ماسبکباران ساحل ها

نگران باغچه های بی باغبان هستم

درختان روبه خواب  می روند 

جنگل کم کم  لخت می شود


فروافتادن هربرگ زردی نشان از تولدی تازه وبرگ سبزی دیگر است

هستی می چرخد

زمستان بهار تابستان و پائیز دل انگیزی که یک اغاز یک نوزایی است


ما مانده ایم و باغچه هایی که باغبان ندارند