ابدیت...
به یک استکان چای می ماند
به یک صندلی چوبی
به خوشه های گندم که درهوا به اهتزازدرمی آیند......................
مانندنوزادی که ازورای پوششی از خواب
با بوسه ی مادربیدارمی شود ولبخندمی زند
روح من نیزازورای پوشش
اشیا را لمس می کند
ومی شکفد..