-
من وجنگ وافسردگی
27 تیر 1393 12:07
ازجنگ بیزارم ازخشونت دلگیر هرگلوله ای کویا قلب مرا می شکافد دراین دنیای سرشار از خون ومرگ کوله بارزندگی رابه سختی بردوش می کشم این دنیای بی حساب وکتاب دیگر جای نفس کشیدن من نیست خفقان گرفته ام
-
گاهنامه ............ سهیک
28 اردیبهشت 1393 11:24
گاهنامه تقویم من پرشده است یاداشت های نیمه نوشته نشان از بی حوصلگی دارد نوشته ام وخط زده ام خوانا نیست نمی دانم درآن روزها درکجا بوده ام هرچه هست _ دفتر روبه کهنگی وپوسیدگی دارد وواژه ها از آن گریخته اند وسالها راباخود برده اند دفترم خالی نیست اما خوانا هم نیست من دردفتر زمانه خویش گم شده ام آیا فردا روز دیگری است ؟...
-
درهیچ وپوچ زندگی زخمی به تار می زنم
6 فروردین 1393 23:24
چه رازی است ؟چه رمزی ؟ نمی دانم هرچه خودرا می خوانم تکرار وتعریف می کنم به هیچ ..... نمی رسم شب _ سخت دراز شده است زندگی همانند طنابی محکم گلویم را می فشارد شاید اگر عشق دیدن باران شوق مرگ شبانه جنون خواندن ونوشتن نبود اکنون دود وخاکستر شده بودم زندگی باتوام دست از سرم بردار رهایم کن برهیچ رنگی می زنم زخمی به تار عمر...
-
نامم را نپرس .....
1 اسفند 1392 22:46
نامم را نپرس از تبار بارام آرام و نرم چه فرقی می کند که باشم همین قدر که میل روئیدن ورویاندن دارم کافی است نامم را نپرس بر کلماتم سوارشو وتا قلب سختی ها بتاز
-
نگران باغچه های بی باغبان هستم
23 بهمن 1392 13:07
درختان روبه خواب می روند جنگل کم کم لخت می شود فروافتادن هربرگ زردی نشان از تولدی تازه وبرگ سبزی دیگر است هستی می چرخد زمستان بهار تابستان و پائیز دل انگیزی که یک اغاز یک نوزایی است ما مانده ایم و باغچه هایی که باغبان ندارند
-
پا به پای زندگی درراه ......... بامشاد
9 دی 1392 00:14
می پرسید : چطوری ؟ خوبی ؟ چواب دادم : خوب که نه ولی همچنان زنده ام می پرسید : خوب همینکه زنده ای یعنی خوبی دیگه ........... نه ؟ جواب دادم : خوبی وخوب بودن گرچه دیگر است ولی حق باتوست چون اگر خوب نبودم نمی توانستم جوابت رابدهم پرسید : از زندگی عقبی یا جلو زده ای جواب دادم : نه چندان عقبم که نبینمش ونه ازش می توانم جلو...
-
دیر امدیم
12 آذر 1392 23:29
آمدیم امدیم اما دیر خواندیم اما بی صدا فریادمان در میان هیاهو ها گم شد ما همیشه دیر می رسیم
-
بگذارید کودکی کنند .......... سهیک
8 آبان 1392 21:36
بگذار گودکی کنند این کودکان کار بااین دست های چون گلبرگ ظریف درکوچه وخیابان کارگاه چه می کنند ؟ دست این جوانان فردا باید کتاب و مداد باشد که با آن کودکی شان را بنویسند فکری کنیم جای آنها مدرسه است نه میدان کار بگذارید این نوگلان تازه شکفت کودکی کنند
-
زنان همچنان تحت ستم وسرکوب وتبعیض ودرمعرض فروش درافغانستان
15 مهر 1392 12:19
به کمپین نه به تحریم بپیوندید ************************************** شرمی برپیشانی جامعه بشری _ درافغانستان دختران جوان همچنان دوره بردگی خرید وفروش می شوند
-
ساکت نمانیم ........... ترانه ای از باران
19 شهریور 1392 00:03
ساک ت نمانیم ساکت نمانیم که سکوت تسلیم به زمین است وتوهین به زمانه ما انسانیم هشیار بیدار و گوش بزنگ هرسکوت دربرابر ناخرسندی ها انکار خود ماست ساکت نمانیم _ وجود خودرا انکار نکنیم
-
ایران کجاست ؟.............. سهیک آگوست 2013
14 مرداد 1392 21:10
ایران کجاست ؟ سهیک اگوست 2013-08-05 ایران کجاست ؟ پشت ناپیدای کوه های تاریخ درپشت ابرهای قرون آنجا که تیر آرش برزمین نشست ایران بهترین ونزدیک ترین است ... مادر است گاهگاهی این مادر بیمار می شود دربستر تاریخ بستری اما دوباره به همت جوانانش به کوشش دوستدارانش دوباره از بستر برمی خیزد ایران امروزه تکثیر شده است ازغرب...
-
امید _ آخرین سنگر
13 مرداد 1392 22:13
-
بر افکندم از نظم کاخی بلند....... استاد سخن فردوسی
13 تیر 1392 22:34
استاد سخن گفت : برافکندم از نظم کاخی بلند که از باد وباران نیابد گزند بسی رنج بردم دراین سال سی عجم زنده کردم بدین پارسی
-
نه هراسی نیست ...... استاد هوشنگ ابتهاج ( سایه )
9 خرداد 1392 01:37
نه هراسی نیست من هزاران بار تیرباران شده ام وهزاران بار دل زیبای مرا از دار آویخته اند وهزاران بار باهمه شهیدان تاریخ خون جوشان مرا به زمین ریخته اند سرگذشت دل من .....
-
بیشتر دوست دارم .......... سهیک
9 اردیبهشت 1392 22:45
دوست داشتن دوگروه رابیشتر دوست دارم خردمندان کهنسال را وکودکان بی پیرایه پندار را که از یکی خرد جاری است ودیگری از راستی لبریز است
-
بهاران خجسته باد ............ تو رفتی
10 فروردین 1392 01:04
تورفتی و شهر تو رفتی وشهر درتو سوخت باد درتو پیچید برگ درتو مرد وقتی زمزمه بهار به گوش می رسد وقتی کبوتران عاشق شاد شاد برشاخسارها می خوانند یادتو می افتم وچشمانت که ستاره ای بود در شب های تاریک من تو رفتی ومن درتو پود شدم
-
بهار درراه است .. سهیک
16 اسفند 1391 21:44
بهار درراه است بهار درراه است صدای گام هایش بگوش می رسد پرندگان شادمان برشاخسارها می خوانند جوانه ها از خاک بیرون اورده و هماهنگی هستی پیام از یک پوس ریزی می دهند چه خوش است آمادگی اتش افروز و پیر چنگی بدست بهروز ...... نوروز پیدایش بهار و جشن نوروز درسالی که پیش روست برهمه عاشقان ایران وایرانی تهنیت باد بهار دراه است
-
عجب شهری است شهر سر طلایی ها سهیک
1 بهمن 1391 12:47
عجب شهری است شهر سر طلایی ها یکی برتار زخمه می زند باشور دردش را یکی تاری به پای پود می بندد یکی درپشت سیم ومیله ها رویای آزادی به سردارد یکی جان می دهد درکوچه های بی عبور شهر ومن سردرگریبانم از این شهر بی نظیر سر طلایی ها
-
معجزه یاران ...... زنده یاد فریدون مشیری
1 دی 1391 21:16
حالیا معجزه یاران را باورکن که دراین کوچه تنگ باهمین دست تهی روز میلاد اقاقی را جشن می گیرند
-
با کودکان غزه ........ سهیک
4 آذر 1391 23:26
با کودکان غزه ...... پرچمتان همیشه برافراشته باد
-
وقتی واژه هارا آزاد می کنیم ....... سهیک
4 آبان 1391 23:17
آزادی واژه ها واژه ها را آزاد می کنیم بگذاریم درهوای تازه نفسی بکشند زندان اندیشه _ زندان خامه زندان های دلتنگ با اندیشه _ باواژه ها با اندیشه ورزان با واژه آفرینان مدارا کنیم واژه ها _ واژه ها ای کلمات دلتنگ رهایتان می کنم درآسمان زیبا پربگشائید وتااوج بلند رهایی پرواز کنید واژه ها را آزاد کنیم .......... واژه ها را
-
ازپایان ابتدا کن ........ سهیک
11 مهر 1391 23:09
ابتدا کن ابتدا کن از پایان حتی ماندن .... پوسیدن است ناامیدی _ مرگ باید شروع کرد از پایان از پایان ابتدا کن .....ابتدا ......................................................... ماه رویان جهان رحم ندارد دلشان دست کوتاه بود از یقه ودامنشان کس نداند به چه ترتیب بدست آردشان همه خوبند ولی بهتراز آن لاغرشان
-
ای آدمها ....... سهیک
5 شهریور 1391 12:41
آی آدم ها... چه نشسته ایم میهن ما به سوگ نشست هم میهنان ما کشته وزخمی وآواره شده اند با هر توانی که داریم به کمک شان بشتابیم ساخت خانه های امن وکم آسیب کم ترین هدیه ماست دراین راه عاشقانه وبی بهانه بکوشیم
-
موفقیت دلاوران ایرانی درالمپیک 2012 به مردم خوب ایران تهنیت باد
20 مرداد 1391 13:38
-
درمقابل شاهکارهای هستی تنها سکوت می کنم........ سهیک
8 تیر 1391 22:36
پس از شگفتی.. پس از دیدن این همه شگفتی تنها سکوت می کنم وازاین همه زیبایی دلچسب بهره می برم کار کیست وچیست و دست کدامین نقاش ؟ کوچکتراز آنم که حتی دراین مورد فکر کنم ما درمقابل رمز وراز هستی چاره ای جزتماشا وتسلیم نداریم رازهای سربه مهرهستی را نادیده بگیریم که " کس نگشود ونگشادست حل این معما را " حافظ
-
کاش باورداشتی.......... سهیک
5 خرداد 1391 18:59
کاش باورداشتی.... کااش باورداشتی آفتاب عمرنیز روزی غروب می کند کاش باورداشتی پرنده درقفس گریه می کند نمی خواند کاش می دانستی بوی زمین باران خورده دلچسب ترین بوی ممکن است وقتی باران می بارد همه غم های جهان درمن آب می شوند تازه تازه می شوم همچون جوانه یاس کاش می دانستی چشمان تو ژرف ترین چاه جهان است کاش وکاش وکاش ولی...
-
ماورویاهای ناتمام ............ سهیک
9 اردیبهشت 1391 02:34
با رویا......... رویاهایت را نگاهدار همچون یک یادگار اما ......... بارویاهایت خانه نساز کاخی که بررویا ساخته شود همانند کلبه ای شنی است درساحل دریا که به یک بادی به خروش موجی درهم می شکند بارویاهایست خانه نساز
-
دیرامدی ای دل ...........سهیک
3 فروردین 1391 19:55
دیرآمدی ای دل . دیر امدی فصل شوروشوق گذشت موسم خستگی است دوران ناتوانی بلبل برشاخسار می خواند اما گوش شنیدن نیست گل برشاخه می رقصد کوچشمی برای دیدن بهاررا اما حس می کنم دیر امدی ای دل فصل عاشقی وجنون گذشت
-
سخت ترین دلتنگی..........سهیک
7 اسفند 1390 20:26
می گویند زندانی به مرور باسلول وزندان بان اخت می گیرد ووقتی آزاد شد دلش برای سلولی که سالها درآن اسیر بوده تنگ می شود آرزو دارد دوباره شمارش روزهای زندانش رابردیواره زندان ببیند شاید کمی عجیب باشد ولی واقعیت است چراکه سلول ودیوارهایش به مرور بخشی از خاطرات تلخ اما ماندگار زندانی مبدل شده اند واین سخت ترین دلتنگی...
-
شهرمن پیدانیست.......... سهیک
4 بهمن 1390 21:04
شهرمن پیدا نیست.... شهرمن گم شده است درمیان تلی از دود وهوای مسموم شهر من بیمار است شهرمن آلوده است _ شهرمن تب دار است برج ها باروها یش بی قواره بی شکل _سربرافراشته اند درگذر گاهی تنگ شهرمن دلتنگ است خسته وگنگ وکسل مردمانش همه سرگزدانند........ .................................................... این نوشته به مرور...