...دوایرکبود دربرش های سرخ
وچنگها که ساز می شود در انگشتان هزار جنین
تلنگر نوزادان بر یستان ستاره
واحتزاز آزادی در یوست کهکشان
صدای آواز را می شنوم.....
<<<<۰>>>
...که ما هم چنان می نویسیم..ودر اینجا مانده ایم
مثل درخت که مانده است
مثل گرسنگی که اینجا مانده است
ومثل سنگها که مانده اند
مثل درد مثل خاک
مثل زخم..مثل شعر..مثل دوست داشتن
مثل یرنده مثل فکر و..
مثل آرزوی آزادی..
ومثل هر چیزی که از ما نشانه ای دارد..