گاهنامه

شب تاریک وبیم موج وگردابی چنین حائل / کجادانند حال ماسبکباران ساحل ها

گاهنامه

شب تاریک وبیم موج وگردابی چنین حائل / کجادانند حال ماسبکباران ساحل ها

داستان ناخوانده من................... سهیک

داستان من.........

دور ودراز است

اگر بخوانی ام

درنیمه راه رهایم می کنی

داستان من

بی رمز وراز است

ازمقدمه.......... آخرش پیداست!

پس خواندنی نیست چندان

داستان من........ درزندگی

بوی مرگ می دهد

کتاب را درقفسه روبرویت بگذار

ولی نخوان.......

چون خسته کننده است این داستان من

خواب آوراست وکسالت بار

وتو........... خسته تراز آن که درکتاب ناامیدی ومرگ

بدنبال امید بگردی.....

ومن خسته بودم که این کتاب رانوشتم

داستان من دلچسب نیست............ رمزوراز ندارد............... ازمقدمه............. انتهایش پیداست

داستان من............ من............. داستان