شهرمن پیدا نیست....
شهرمن گم شده است
درمیان تلی از دود وهوای مسموم
شهر من بیمار است
شهرمن آلوده است _ شهرمن تب دار است
برج ها باروها یش
بی قواره بی شکل _سربرافراشته اند
درگذر گاهی تنگ
شهرمن دلتنگ است
خسته وگنگ وکسل
مردمانش همه سرگزدانند........
....................................................
این نوشته به مرور تکمیل می گردد